
بسیاری از متافیزیسینها معتقدند که غدهی پینهآل و سیستم پیچیدهی عصبی مربوط به آن پس از مدتهای طولانی تمرین مراقبه دچار تغییر عملی میشود. این موضوع توسط بسیاری از دانشمندان که روی فعالیت الکتریکی مغز تحقیق کردهاند، اثبات شده است. آنها دریافتهاند که وقتی انسان در حالت بیداری و هوشیاری معمولی به سر میبرد، امواج الکتریکی مغز که در این حالت امواج بتا نام دارند و توسط قشر مخ تولید میشوند، دارای طول موج کم و فرکانس زیاد هستند. وقتی فرد چشمانش را میبندد و ذهن او در حالت آرامش و در عین حال هوشیاری قرار دارد، تغییر ناگهانی در شکل امواج مغز به وجود میآید، طول موج امواج بیشتر شده، فرکانس آنها کاهش مییابد. این امواج را امواج آلفا مینامند، که وجود آنها هم در دانشجویان مبتدی و هم در استادان متافیزیک نشان داده شده است.
دیده شده که مراقبه کنندگان با تجربه و استادان پیشرفتهی متافیزیک دارای یک موج مغزی دیگری به نام تتا میباشند، امواج تتا نسبت به امواج آلفا دارای طول موج بیشتر و فرکانس کمتر میباشند. نکته جالب توجه این است که این امواج تتا بهطور طبیعی تنها در مبتلایان به بیماری صرع در زمان حملههای صرع ماژور دیده میشود. یک توضیح ممکن برای این موضوع این است که در زمان حملههای صرع، سطوح پایین سیستم عصبی کنترل کامل بدن را بهدست میگیرد و ذهن برتر در حالت آرامش کامل به سر میبرد. چنانکه در حالت مراقبه عمیق اتفاق میافتد
حالت مراقبه باعث تغییرات فیزیولوژیک دیگری نیز میشود که همزمان با ثبت امواج مغزی بررسی میشود. در حالت آگاهی مراقبهای با امواج مغزی آلفا، تعداد ضربان قلب، مصرف اکسیژن توسط سلولهای بدن و دفع دیاکسید کربن کاهش مییابد متابولیسم بدن آهستهتر میشود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک نیز کاهش مییابد. کاهش سطح لاکتات خون به مراتب محسوستر است. درحالیکه سطح این ماده در خون افراد دچار تنشهای عصبی و اضطراب بهطور مشخص بالا است. در حالت مراقبه یعنی زمانی که مغز امواج آلفا ساطع میکند، فرآیندی مخالف با فعالیت سیستم ترشح کنندهی آدرنالین اتفاق میافتد. این فرآیند بدن را قادر میسازد که در حالتی آسودهتر و رهاتر عمل کند.
گروه دیگری از پژوهشگران پیرامون پدیدههای روحی انسان مخصوصاً ارتباط بین ادراکات فراحسی و فعالیت امواج آلفا تحقیق کردهاند. در یک بررسی از تعداد زیادی افراد خواسته شد که حدس بزنند درون یک جعبهی در بسته چه کارتی وجود دارد. با استفاده از تستهای آماری مشخص شد، هنگامی که فرد چشمانش را میبندد و روی موضوعی تمرکز میکند امواج آلفای مغز او افزایش مییابد و کسانی که امواج آلفای بیشتری تولید میکردند، اغلب میتوانستند کارتهای داخل جعبه را به درستی تشخیص دهند.
در مواردی که تولید امواج آلفا در حد پایین قرار داشت، (همان طور که در حالت طبیعی در بسیاری از مردم یا هنگام باز بودن چشمها مشاهده میشود) حدس زدن کارتها تنها براساس شانس صورت میگرفت.
افراد مورد آزمایش همچنین وضعیت ذهنی خود را در هنگام فعالیت غالب امواج آلفا توصیف کردند، همه آنها اتفاق نظر داشتند که آن حالت رهایی ذهن و جدایی از اطراف، تجربهای لذت بخش بود. هنگامی که افراد در این حالت چشمان خود را باز میکردند، میتوانستند جدایی خود را از اشیاء محیط مشاهده کنند. افزایش تواناییهای روحی در این شرایط با تواناییهای فردی که چاکرای آجنای خود را فعال کرده و میتواند اشیاء دور را با چشم بصیرت ببیند، مطابقت دارد.
نوش داروی اکثر بیماریهای دنیای مدرن، امواج مغزی آلفا است که بدن و ذهن را در وضعیتی آرام و آزاد قرار میدهد و با واکنشهای ناهنجاری که از ابتدای خلقت انسان در جسم او رخ داده مقابله میکند. در دنیای مدرن زندگی انسان دیگر توسط حیوانات وحشی یا قبایل آدم خوار تهدید نمیشود، اما سیستم قدیمی ترشح کنندهی آدرنالین که بدن انسـان را در برابر چنان تهدیدهایی محافظت میکرده است، در برابر تهدیـدهای مـدرن نیز به همان روش قـدیمی واکنش نشان میدهد. امروزه تهدیدهای زندگی انسان معمولاً به صورت ترس از بحران مالی یا از دست دادن موقعیت شغلی و یا مشکلات خانوادگی و امثال آن جلوهگر میشود.
اگرچه این قبیل تنشهای جامعهی مدرن خطرات غیر واقعی هستند، ذهنِ نگران و مضطرب آنها را واقعی تلقی میکند. از آنجا که بحرانهای دنیای مدرن حد و مرزی ندارد و هرگز پایان نمیپذیرد، بدن بسیاری از مردم بهطور مداوم نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. این حالت تنش و اتلاف مداوم انرژی، منجر به بیماریهای جسمی و روحی میشود. علاوه بر این بزرگترین مکانیسم دفاعی بدن انسان به دلیل استفادهی بیش از حد فرسوده میشود و به این ترتیب بسیاری از مردم خود را در مقابل خطرهای واقعی ناتوان میبینند. افزایش روزافزون تعداد قربانیان شوک ناشی از مواجههی ناگهانی با موقعیتهای خطرناک واقعی تأیید کنندهی این مطلب است. پزشکان و دانشمندان معتقدند که مراقبه یکی از بهترین شیوهها برای درمان این عارضه است. مراقبه باعث آرامش ذهن میشود و همواره با کاوش در زوایای روح انسان همراه است.
همانطوری که گفته شد حد فیزیکی آجنا، غدهی پینهآل است که با مغز در ارتباط میباشد. برخی از متافیزیسینها معتقدند که غدهی پینهآل گیرنده و فرستندهی نوسانهای نامحسوسی است که افکار و پدیدههای روحی را در کیهان انتقال میدهد. غدهی پینهآل امواج مغزی را به امواج الکتریکی تبدیل میکند، که با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت میکنند، این امواج در مغز انسان ذخیره میشوند. کسانی که دارای تواناییهایی مانند بینایی و شنوایی متافیزیکی هستند، این کار را از طریق همین امتیاز چاکرای آجنا یعنی تغییر ماهیت امواج آلفا انجام میدهند.
انسان مدرن، دارای تفکری منطقی است و ترجیح میدهد زندگی خود را براساس واقعیتهای علمی پایهگذاری کند. امروزه بیشتر، واقعیتهای علمی مورد پذیرش قرار میگیرند و تجربیات علمی ثابت کردهاند، بعضی از مردم که تفکر مراقبهای دارند و امواج مغزی آنها بهطور عمده از نوع آلفاست، میتوانند وقایع را پیشبینی کنند و از وقایع درونی و بیرونی که خارج از دسترس حواس پنجگانه است آگاهی داشته باشند.
این تواناییهای روحی که بسیاری از مردم برای کسب آنها تلاش میکنند، ابتداییترین نشانههای قدم گذاشتن در مسیر معنویت هستند. اگرچه رهروان واقعی، داشتن این تواناییها را انکار میکنند تا مبادا آشکار ساختن تواناییهایشان باعث زوال و شکست آنها شود. حقیقت این است که قدرتهای درونی در همهی ما وجود دارد، ما فقط باید برای بیدار کردن مراکز عالی مغز که با چاکرای آجنا در ارتباط هستند، تمرین کنیم تا بتوانیم راهی به سوی تجربههای جدید و روزنهای به سوی نور و روشنایی بگشاییم.
نویسنده: آژنگ قلمکاری. Email:azhangghalamkari@yahoo.com
امواج الفا (به انگلیسی: Alpha Wave)
سطحی از امواج مغزی است که فرکانس آن نصف فرکانس امواج مغز، در حالت بیداری کامل است. فرکانس امواج مغزی، در حالت بیداری کامل از ۱۴ تا ۲۱ سیکل در ثانیه متغیر است. که آن را سطح امواج بتا می گوییم. زمانی که به خواب می رویم، فرکانس این امواج کاهش می یابد. فرکانس امواج مغزی در خواب به ۷ تا ۱۴ سیکل در ثانیه کاهش می یابد که این همان سطح آلفاست. درواقع حالتی از یک خواب سبک
. وقتی که به تدریج خوابمان عمیقتر می گردد، نزول امواج مغزی از این هم بیشتر می شود که این حالت تتا نامیده می شود و فرکانسی بین ۴ تا ۷ سیکل در ثانیه دارد. در عمیق ترین حالت خواب، فرکانس امواج مغزی ۴ سیکل در ثانیه و پایینتر است که آن را دلتا می گویند. در حالتی که امواج مغزی آلفا فعال هستند، احساسات طبیعی راحتی، صلح، صفا و آرامش سراسر وجود ما را فرا می گیرد.
امواج اصلی مغز
آلفا یکی از چهار موج اصلی مغز (دلتا، تتا، آلفا و بتا) است که در دستگاه ثبت امواج مغز به چشم می خورد. این امواج، ولتاژ های الکتریکی را در مغز به نوسان درمی آورند اما ولتاژ آنها بسیار پایین است. (چند میلیونیم ولت)، نوسان امواج آلفا حدود ده بار در ثانیه و محدوده آن 8 تا 13 دور در ثانیه است.
کشف و الفبای لاتین
«آلفا» اولین حرف الفبای لاتین است و به این دلیل اسم این موج را آلفا گذاشتند که اولین موج کشف شده از 4 موج مشخص مغز است. امواج الفا توسط روانشناسی به نام هانس برگر در حدود سال 1908 کشف شد. تاکنون هزاران دانشمند، به مطالعه امواج مغزی پرداخته اند بنابراین اطلاعات زیادی در این مورد که موج آلفا چیست و چه چیز باعث ظاهر و ناپدید شدن آن در مغز ما می شود، در دست است.
هنگام خواب عمیق هیچ آلفایی وجود ندارد،
همچنین زمانی که فرد تحت تاثیر عصبانیت یا ترس شدید قرار دارد نیز هیچ موج آلفایی در کار نیست. هر یک از چهار موج اصلی مربوط به سطح متفاوتی از آگاهی است و هرکدام فواید جداگانه ای دارد. هرگاه توانایی به جریان انداختن موج مغزی مورد نیاز را نداشته باشیم، دچار مشکل خواهیم شد. به طور مثال اگر نتوانیم امواج دلتا و تتا را به جریان بیندازیم، دچار بی خوابی می شویم.
از طرفی دیگر کسانی که می توانند در هر موقعیت، امواج مغزی مناسب با آن موقعیت را به جریان اندازند، افراد مستعدی محسوب می شوند. چهار موج اصلی مغز را می توان به چهار دنده یک اتومبیل تشبیه کرد. موج دلتا (آهسته ترین موج) دنده اول است. تتا دنده دوم، آلفا دنده سوم و بتا دنده چهارم است.
اموج آلفا به خلاقیت فرد کمک می کند
دانشمندان نشان داده اند که امواج مغزی افراد خلاق با افراد عادی و غیرخلاق تفاوت دارد. مغز انسان برای داشتن الهامات خلاق باید قادر به ایجاد مقدار زیادی امواج آلفا، عمدتاً در ناحیه چپ مغز باشد. این افراد می توانند برای حل مسائلی که با آن برخورد می کنند، امواج آلفای تولید شده را به کار گیرند. مردم عاری از خلاقیت، وقتی با مسئله ای مواجه می شوند، نمی توانند امواج آلفای بیشتری تولید کنند و به این ترتیب نمی توانند ایده های خلاق داشته و از پس حل مسائل برآیند. بنابراین هرگاه کسی بینش یا الهامی داشته باشد، می توان حدس زد که مغز او در آن زمان بیش از حد معمول امواج آلفا تولید کرده است.
تفاوت امواج مغزی
یکی از تفاوت های عمده بین قهرمانان ورزشی و ورزشکاران مبتدی، تفاوت در امواج مغزی آنان است. درست پیش از اینکه یک قهرمان تیراندازی بهترین شلیک خود را بکند، یک سری موج آلفا در قسمت چپ مغز او تولید شده است. چند هفته مطالعه بر روی افرادی که مشغول آموزش تیراندازی بودند نشان داد که با پیشرفت شان در تمرینات، به تدریج میزان اموج آلفا در سمت چپ مغز آنها بیشتر می شود و این میزان از امواج در نوآموزان تیراندازی وجود ندارد بلکه میزان آن به تدریج افزایش می یابد.
هر فرکانس دارای ویژگی مشخصی می باشد و حالت مشخصی از آگاهی را ایجاد می کند. امواج بتا ( 14 سیکل در ثانیه و بالاتر) نشان دهنده وضعیت بیماری عادی و هنگامی که توجه فرد جهان خارج می باشد امواج آلفا( 13- 8 سیکل در ثانیه) در زمان خیال پردازی مدیتیشن سبک هنگامی که چشمها بسته هستند. امواج تتا( 7-4 سیکل در ثانیه ) در هنگام خواب و مدیتیشن عمیق و امواج دلتا ( 3- 5/0 سیکل در ثانیه ) در هنگام خواب عمیق و مدیتیشن های بسیارعمیق رخ می دهد. مطالعات انجام شده نشان دهنده آن است که ارتعاشات ناشی از اصوات ریتمیک تأثیر عمیقی روی فعالیت مغزی دارند.
شمنها از اصوات ریتمیک متنا وب تولید شده توسط طبل برای انتقال آگاهی و سفرهای خارج از کالبد به جهان های درون استفاده می کنند. در بین راهبان تبتی با استفاده از مانترهای ریتمیک و یکنواخت برای ورود به وضعیت های مدیتیشن عمیق استفاده اثرات مشابهی در شنوندگان این مانترها نیز مشاهده شده است
. ریتم های ملایم و ضربان دار نیز به طریق متشابهی عمل می کنند. در صورت اینکه مورد نظر توسط کامپیوتر تولید می شود بسیار دقیق و یکنواخت بوده و می توانند برای ایجاد حالت های مطلوب مغزی استفاده شود. این حالت بسیار شبیه تنظیم کردن یک رادیو روی ایستگاه مشخصی میباشد.
دستگاه EEG
امواج آلفا در حدود 12-7 قرار گرفته ریلکسیشن عمیق مرتبط می باشد ولی نه یک مدیتیشن کامل ، در آلفا ما شروع به دستیابی به ثروت عظیم خلاقیت می کنیم که درست در زیر سطح هوشیاری آگاه ما قرار گرفته است آلفا در حقیقت دروازه ورود وضعیت های عمیق تر آگاهی می باشد. همچنین آلفا محل فرکانسی است که به عنوان فرکانس روز نانس میدان الکترو مغناطیسی زمین شناخته می شود.
تتا در حد فاصل 4-7 هرتز قرار داشته و ناحیه ی شگفت آوری که می توانیم آن را مورد مکاشفه قرار دهیم تتا به عنوان وضعیت سایه ی روشن آگاهی نیز شناخته می شود به طور معمول ما به صورت خیلی گذرا در هنگام بر خواستن از خواب ( دلتای عمیق ) و یا هنگام فرورفتن در آن را تجربه می کنیم. در رؤیاهای ، تصویر زنده لحظه ای در مقابل چشم ذهنی در وضعیت تتا رخ می دهند و در این حالت ما مستعد دریافت اطلاعاتی ماورای وضعیت عادی آگاهیمان هستیم.
امواج دلتا در حدود 4-0 هرتز قرار می گیرند. دلتا با خواب عمیق مرتبط می باشد. علاوه بر این، فرکانسهای خاصی در محدوده دلتا باعث ترشح هرمون رشد که در بهبود بیماریها و ترمیم بافتها مؤثر است می شوند. این امر توضیح دهنده ضرورت یک خواب آسوده و عمیق در فرآیند بهبود امراض می باشد.
به گفته پژوهشگران عصبشناسی، این که امواج مغزی در کجای مغز تولید میشوند، و یا این که چگونه تبادل اطلاعات میکنند، چیزی شبیه به یک رمز و راز است. همان زمان که پاسخ به این پرسشها را آغاز میکنیم، عملکردهای اعجاب انگیز امواج این فعالیتهای عصبی در حال نمایان شدن است. معلوم میشود که تقریبا هر آنچه که در ذهن ما میگذرد، شامل حافظه، توجه، و حتی هوش بستگی به این امواج دارند. مهمتر از همه، امواج اتفاقی مغزی ممکن است در پس هذیانهایی باشند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آنها را تجربه میکنند، و پژوهشگران، اکنون این احتمال را به امید یافتن راهیابی به سوی درمان این وضعیت ویرانگر بررسی میکنند
امواج مغزی دقیقا چیست؟
در هر لحظه، تعدادی از امواج مغزی در حال گذر از مغز است و هر یک با طول موج متفاوتی نوسان میکند، که در گروههای باندی که آلفا، تتا، بتا، و گاما نامیده میشوند، طبقه بندی شدهاند. در بررسیها مشخص شده که این فعالیت آهنگین راه کاملی برای سازمان دهی اطلاعاتی است که به حواس داده میشود. هر احساسی که حس میکنیم، از خارش ناشی از یک بلوز کاموایی تا صدای زنگ تلفن موبایل، رگباری از علایم عصبی را کلید میزند.
در چنین توفان الکتریکی، امواج مغزی ممکن است با هماهنگ سازی تمام فعالیتی که به یک تحریک واحد مرتبط است - برای نمونه، واژههای روی این صفحه- به یک طول موج خاص تبدیل کند، در حالی که نورونهایی که به محرک دیگری توجه دارند، با طول موج دیگری شلیک میکنند، به این ترتیب نوعی نظم یا تمیزدهی به وجود میآورند. این نظم، به سلولهای مغزی این امکان را میدهد تا بر روی طول موجی که به وظیفه ویژه آنها مرتبط است، تنظیم شوند و در همان حال علایم غیرمرتبط را نادیده بگیرند. این تا حد زیادی شبیه همان روشی است که بر روی طول موجهای رادیویی متفاوت برای شنیدن ایستگاههای رادیویی متفاوت تنظیم میکنیم.
نویسنده: آژنگ قلمکاری
درین مقاله ابتدا میدان مغناطیسی و امواج مغزی بدن انسان و خطرات تهدید کننده ی ان ها توضیح داده شده و سپس به تاثیر نماز و وضو در رفع این خطرات و اهمیت ان ها پرداخته شده است.
میدان مغناطیسی بدن انسان:
هارولد بور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده ، به وجود میدان در اطراف موجود زنده پی برد. او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آن آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید می کند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یکی گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان دادند.
هنگامی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد، گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد. این بدان معنی بود که در اطراف موجودات زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده کرد این میدان در بدن انسان نیز وجود داردو کاملا تابع از رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است.
او این میدان را میدان حیاتی نامید، زیرا هرگاه حیات از بین برود میدان حیاتی نیز از بین می رود به طوری که یک سمندر مرده در دستگاه بود هیچ پتانسیلی را به وجود نمی آورد.
تشکیل میدان مغناطیسی بدن انسان
امواج مغزی:
امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که به وسیله ی هانس برگر روانپزشک آلمانی کشف گردیدند و به گفته ی او با نوعی هشیاری و خودآگاهی معطوف به درون ظاهر می شوند و تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می کنند مانند تمرکز و یادگیری و... .
.
امواج مغزی را میتوان بسادگی به وسیلهای ای جی (برقنگار مغزی) اندازهگیری کرد. امواج مغزی در واقع الگوی فعالیت الکتریکی ایجاد شده در مغز هنگام انجام فعالیتهای سخت و پیچیده هستند. اگرچه اطلاع دقیق از این که چه اطلاعاتی در بین آنها رمزگشایی شده و چگونه این رمزگشایی اتفاق میافتد، یک معماست.
پروفسور فیلیپه شاینز، رئیس انستیتو که رهبری این مطالعات برجسته را به عهده دارد، میگوید: این کار اندکی شبیه بررسی یک کانال تلویزیونی به هم ریخته است. پیش از این ما میتوانستیم سیگنال را کشف کنیم ولی قادر به دیدن محتوای آن نبودیم اما حالا از عهده این کار برآمدیم، این که چگونه مغز اطلاعات بصری را رمزنگاری میکند تا ما قادر به تشخیص مناظر و صورتهای مختلف باشیم، مدتها به عنوان یک راز باقیمانده بود.
با استفاده از ای ای جی میتوانستیم برخی اعمال مخصوص که در حال انجام شدن در نواحی خاصی از مغز بودند را کشف کنیم اما این که چه اطلاعاتی روی این امواج مغزی در حال حمل بود را نمیدانستیم. آنچه انجام دادهایم یافتن راهی برای رمزگشایی امواج مغزی جهت تشخیص پیام داخل آن است.
برای رمزگشایی بعضی از این امواج مغزی دانشمندان در گلاسکو به 6 داوطلب تصاویر متفاوتی از صورت افراد که بیانکننده احساساتی همچون ترس، شادی و هیجان بودند، نشان دادند.
در بخش دیگری از آزمایش قسمتی از عکس بهصورت تصادفی پوشانده میشد. به عنوان مثال فقط چشمها یا دهان قابل رویت بود. سپس از داوطلبان میخواستند احساس یا حالت صاحب عکس را حدس بزنند. امواج مغزی، محدوده گستردهای به لحاظ دامنه، فاز و فرکانس دارند. در این آزمایش محققان دریافتند که امواج بتا با پریود 12 هرتز اطلاعات مربوط به چشم را حمل میکند در حالی که امواج تتا با سیکل 4 هرتز اطلاعات مربوط به دهان را رمزنگاری و حمل میکنند.
همچنین مشخص شد که اطلاعات ابتدا براساس فاز رمزنگاری میشوند تا براساس دامنه یا شدت. محققان به دنبال این هستند تا بدانند چگونه شبکههای نوسانی مغز را میتوان مدلسازی کرد و این شبکهها برای تقویت یا خنثیسازی دریافتهای بصری با هم در تعاملاند. این کار، محققان را قادر خواهد ساخت تا فهم بیشتری از پردازشهای مغز به دست آورند و بدانند هر قسمت چه کاری میکند و در چه زمانی انجام میشود.
تهیه وتنظیم:آژنگ قلمکاری. (azhangghalamkari@yahoo.com)
کنترل امواج مغزی و جادویی به نام نوروفیدبک!
مغز و ارتباطات آن
مغز انسان دارای قسمتهای مختلف با عملکردهای مختلف است. یکی از این قسمتها قشر مخ میباشد.قشر مخ مرکز فرایندهای عالی ذهن، محل ثبت احساسها، آغاز اعمال ارادی، تصمیمگیری و تدوین نقشه است. مغز انسان از تعداد زیادی سلول عصبی به نام نورون تشکیل یافته است. نورونها در سراسر بدن وجود دارند. ارتباط بین قسمتهای مختلف مغز، و نیز ارتباط بین مغز و سایر قسمتهای بدن از مسیر این سلولهای عصبی و توسط پیام عصبی صورت میگیرد.
در واقع مغز از طریق این سلولها، پیامهای مختلفی (پیام عصبی) را به قسمتهای مختلف بدن فرستاده و پیامهایی نیز دریافت میکند. ماهیت این پیام عصبی در داخل یک سلول به صورت جریان الکتریکی (پتانسیل عمل) و در بین دو سلول به صورت نقل و انتقالات شیمیایی (نوروترنسمیتر) است. فعالیت الکتریکی نورونها در سطح جمجمه سبب شکلدهی فعالیت الکتریکی مغز با عنوان امواج مغزی میشود.
امواج مغزی انواع و کارکردهای متفاوتی دارند و برحسب فرکانس به انواع مختلف تقسیم میشوند (امواج سریعتر دارای فرکانس بیشتر، و امواج آهسته دارای فرکانس کمتر هستند). همه این امواج در تمام اوقات وجود دارند اما در شرایط مختلف کارکردی، غلبه با موج خاصی است. امواج مختلف مغزی و کارکردهای آنها عبارتند از : موج دلتا ، موج تتا موج آلفا ، موج SMR ، موج بتا و گاما.
دلتا (3-5/0 هرتز)دلتا آهستهترین موج مغزی است و در طی خواب عمیق (بدون رویا) غلبه دارد و برای ترشح هورمون رشد و ترمیم بافتهای بدن مفید است.
تتا (7-4 هرتز) یادگیری عالی، احساس سکون و آرامش، پذیرندگی زیاد، برنامهریزی مجدد ذهن، خیالپردازی، تفکر بدون خودسانسوری و خلاقانه، فراخوانی خاطرات ناراحت کننده و رنجآور ذخیره شده در حافظه کارکردهای موج تتا هستند.
آلفا ( 12-8 هرتز )هنگامیکه آرام هستید و پردازش اطلاعات ذهنی زیادی ندارید، هنگامیکه چشمان خود را میبندید مغز شما امواج آلفای زیادی به ویژه در ناحیه پسسری تولید میکند. همچنین هنگام تفریح و لذت بردن از محیط اطراف غلبه با موج آلفاست. امواج آلفا در زمان و شکل مناسب سبب دستیابی به عملکرد بهینه، کاهش اضطراب، تقویت سیستم ایمنی، تفکر مثبت، یکپارچگی ذهن و بدن، شهود، درون اندیشی، تعادل هیجانی، احساس سرخوشی، آگاهی درونی و افزایش ترشح سروتونین میشود.
SMR ه(15-12 هرتز) امواج SMR باعث استحکام بخشیدن به ذهن و بدن، پردازش و تمرکز در آرامش، ایجاد هماهنگی بین محیط و فرد، کمک به خواب رفتن و تنظیم حرکات بدن میشود.
بتا (37-14 هرتز)کنشهای پیچیده ذهنی(مثل سخن گفتن، بحث کردن و...)، تفکر انتزاعی فوقالعاده، هشیاری، تمرکز، پایداری هیجانی، محاسبات ریاضی، و افزایش متابولیسم با غلبه موج بتا در مغز بروز میکند.
گاما (38 هرتز بهبالا)موج گاما، سازمان دهنده مغز و هماهنگ کننده و یکپارچه کننده اطلاعات از قسمتهای مختلف بدن است. غلبه این موج با حافظه خوب، سرعت انتقال زیاد اطلاعات، پردازش سطوح بالای اطلاعات و یادگیری مسائل پیچیده همراه است.
الکتروانسفالوگرافی کمی
با قراردادن تعدادی الکترود روی سر میتوان این امواج را دریافت، ثبت و سپس با استفاده از کامپیوتر تحلیل کرد.
QEEG وسیلهای است که این کار را انجام میدهد QEEGیا الکترو انسفالوگرافی کمی (Quantitative Electro Encephalograph) وسیلهای برای ارزیابی و اندازهگیری امواج مغزی وخصوصیات مربوط به آنهاست. در این روش ارزیابی تعدادی الکترود (عموماً 19 عدد) که روی کلاهی با نظم و قانون خاصی تثبیت شدهاند، روی سر قرار گرفته امواج مغزی را دریافت میکنند.
QEEG ، امواج مغزی را در حالتهای مختلف چشم بسته، چشم باز و انجام یک تکلیف شناختی مانند خواندن، ثبت کرده، سپس این امواج بوسیله کامپیوتر، برحسب فرکانس تفکیک شده و براساس شدت فعالیت در رنگهای مختلف نمایش داده میشوند (تصاویر در قالب سرهای رنگی که Brain Map نامیده میشوند ارائه میگردند ( علاوه بر این تصاویر، کامپیوتر، جداول و نمودارهای دیگری نیز ارائه میدهد که کاربردهای خاص خود را دارند).
مطابق با مطالعاتی که صورت گرفته اندازه امواج مختلف در مغز دارای استاندارد و حد نرمالی است که تنها براساس جنس و سن تغییر میکند. به این معنی که برای داشتن عملکرد مناسب، هریک از امواج مغزی باید دارای میزان فعالیت خاصی باشند.
با مقایسه اندازههای بدست آمده از ثبت امواج در فرد با مقادیر نرمال مشخص میشود کدام یک از امواج و در کدام نقطه از سر دارای فعالیت نامناسب است. امواجی که فعالیت مناسب داشته باشند با رنگ سبز و امواج با فعالیت نامناسب با رنگهای بنفش و نیلی و آبی (فعالیت کمتر از حد نرمال) و زرد و نارنجی و قرمز (فعالیت بیشتر از حد نرمال) مشخص میشوند.
با بررسی این نقشهها و مقایس آنها با الگوی نرمال و مرجع، میتوان کارکرد مغز را بررسی و مطالعه کرد. از آنجا که هر یک از اختلالات و مشکلات ذهنی و روانی بر اثر وجود اشکال در عملکرد مغز و در نتیجه کم و زیاد شدن امواج مغزی بهوجود میآیند، لذا QEEG مغزی که کارکرد طبیعی دارد با مغزی که دچار مشکل کارکردی شده است تفاوت دارد.
با مقایسه اعداد بهدستآمده برای هر موج و نتیجه QEEG به دست آمده با وضعیت طبیعی میتوان نوع مشکل را تشخیص داد.
این دستگاه مقیاسهای دیگری هم برای ارزیابی کیفیت عملکرد دارد که عبارتند از:
- توان نسبی : نسبت بین امواج مختلف را اندازه میگیرد. اگر موجی در مقایسه با امواج دیگر نسبت کمی داشته باشد تحت نفوذ و سلطه آن ها قرار خواهد گرفت و تأثیر خود را بر عملکرد از دست خواهد داد.
- عدم تقارن (Asymmetry) : اختلاف ولتاژ بین نواحی مختلف را بررسی میکند. آیا پالسهای الکتریکی در نواحی مختلف مغز، برای داشتن عملکرد مناسب بیش از اندازه بزرگ یا بیش از اندازه کوچک هستند ؟
- انسجام: (Co
herence) کوهرنس مشخص میکند که مغز چه مقدار انرژی را بین قسمتهای مختلف به اشتراک گذاشته است. این مقیاس بررسی میکند که آیا مغز توانایی برقراری ارتباط مناسب با خودش را دارد یا نه. کوهرنس زیاد نشانه آن است که بعضی قسمتهای مغز آنچنان درهم گیر کردهاند که برای قطع این ارتباط و برقراری ارتباط با سایر قسمتهای مغز توانایی مناسبی ندارند. و کوهرنس کم نشانه آن است که منابع مغز از اتصال مناطق مختلف ناتوان هستند.
- فاز (Phase) : سرعت حرکت سیگنالهای الکتریکی در سطح سر را تعیین میکند. آیا سرعت حرکت انرژی الکتریکی مغز برای داشتن عملکرد بهینه مناسب است یا خیر ؟
دهه 70 و 80، دهههای ابداع و آزمایش QEEG بوده است. در آن زمان مؤسسه EEG پزشکی آمریکا (AMEEGA)[1] و کمیته متخصصین QEEG اعلام کردند که هماکنون QEEG ارزش کلینیکی و بالینی دارد. QEEG و نوروتراپی توسط مؤسسه روانشناسی آمریکا در حوزه روانشناسی و با برنامههای درمانی مناسب تأیید شدهاند.
کاربردهای : QEEG
تشخیص
در اصل QEEG برای تشخیص کجکاریهای موضعی یا کلی مغز بکار میرود. بوسیله QEEG میتوان بیماریهای مغزی- عروقی، آسیبهای مغزی، AD/HD، اختلالات یادگیری، اضطراب، افسردگی، تومورهای مغزی، صرع، اسکیزوفرنی، دمانس و آلزایمر را با دقت 80 تا 90 درصد تشخیص داد.
تشخیص افتراقی
برای مطمئن شدن از وجود جراحات داخلی مغز، سکته، حملات قلبی و یا نارسایی ریهها که منجر به هیپوکسی مغز میشود؛ زمانیکه تشخیص صرع یا تومورها مورد شک واقع شود؛ در مواردی که تشخیص اختلالات یادگیری و کمبود توجه مورد شک واقع شود؛ در مواردی که به وجود کجکاری مغز به علت سوءمصرف مواد تردید داریم؛ هنگامیکه تغییر در علائم اختلالات هوشیاری (نارکولپسی، کما، حواسپرتی) یا عملکرد سیستم عصبی (سردرد، استفراغ و آفازی) دیده شده باشد.
درمان و پیگیری
پیگیری سندرمهای ارگانیکی مغز؛ پیگیری نتایج شیمی درمانی و پرتودرمانی و ترک داروهای روانگردان یا غیرمجاز؛ پیگیری بیماریهای عفونی مانند آنسفالیت و یا مننژیت؛ بررسی وضعیت بیمار پس از جراحی؛ تعیین داروهای مؤثر با اثربخشترین دوز و کمترین عوارض منفی؛ در بسیاری از موارد QEEG راهکارهای درمانی نیز ارائه میدهد.
سنجش
سنجش توانمندیهای هنری، ورزشی و شناختی و ذهنی مانند بهره هوشی (IQ)، تمرکز، توجه، میزان هماهنگی ذهن و بدن و .... از آنجا که QEEG به ارزیابی عملکرد مغز میپردازد و نیز توانمندیهای ذهنی هر فرد با عملکرد مغزی او ارتباط مستقیم دارد، لذا با استفاده از این روش میتوان برآوردی از این توانمندیها بهدست آورد.

- زمان انتشار: 10 دی 1395 -
-
نظرات(0)
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .